انرژی منفی در حد تیم ملی :))

- دیروز بعد از مسافرت اولین بار بود خونه مادرشوهرم می رفتم ( شب قبلش به پرهام دوتا ماهی شیر داده بودم برده بود) سلام کردم و فقط جواب سلام شنیدم...
سعی کردم بی خیال باشم ناهارم رو خوردم...

 دیشب پرهام گفت خودشون ضرر می کنن...و من به پرهام گفتم قبلا واسم مهم بود الان مهم نیست مهم اینه تو میدونی من همیشه خوب رفتار کردم در برابرشون...

ولی الان که دارم می نویسمشون حتما این بی توجهی برام مهم بوده، نمیدونم ولی منم همون رفتار خودشون رو پیش گرفتم...

- دکتری که دندون پرهام رو اصف عصب کشی کرد بد انجام داده بود دیروز رفتیم دکتر خودم همینجا، وقت برای اخر هفته بعد گذاشت برا دو تا دندون دیگش ...

- تصور کن دلهره این رو دارم چند وقت دیگه بچه دار میشم و تزهای جدید صادر می کنن، الان پرهام تا جاییش درد می کنه سریع می پرسن چی خوردی ( یعنی چی بهش من دادم)

- من برم به کارام برسم مهم نباید باشه این رفتاراشون، خودشون ضرر می کنن ، هیچ وقتِ هیچ وقت برای آدمایی که برام ارزش قائل نیستن وقتم رو هدر نمی دم...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد