تصمیم گرفتم :)


- پرهام اجازه داد تنهایی بمونم تو خونه ولی منصرف شدم، تصمیمم رو گرفتم هر چقدرم سختم باشه ساعت 10 شب میرم خونه مامانشینا (بعد از شام) صبحم تا جایی که ممکنه سعی می کنم صبحونه نخورم و  برگردم خونه

البته رفتن پرهام ممکنه فردا باشه...


- 5 ردیف ویترین جدید زده بودم داخل مغازه و امروز دوتا از دوستام اومدن کمک و یکیشون سلیقه به خرج داد کارتای عروسی رو صف داد بیشتر از 200 کارت چیدیم و باز هم ویترین کم اومد


اینقدر ویترین خوشگل شده که دلم میخواد عکس بگیرم بذارم ولی خوب بذارم تموم کارای مغازه رو انجام بدم بعد


- دوروز پیش یه سفارش کارت عروسی به تعداد 70 تا  گرفتم ، دیروز که میخواستم سفارش کارت رو به تهران بدم 1330 کارت دیگه هم سفارش دادم البته چند مدل مختلف که آماده داشته باشم...


- نمیدونم نظر من در این مورد درسته یا پرهام

یه خونه 99 ساله ثبت نام کردیم  قبل از عید ( خونه های 99 ساله به شدت اینجا گرون شدن یعنی حق امتیاز ها دو برابر فروخته می شن ما هم با صحبتی که 1 سکه خرج برمیداره واسمون صاحب این خونه ها شدیم)

از اونور ماشینم قبل از عید ثبت نام کردیم که  سرجمع 11 میلیون این وسط مامانم کمکمون کرد که 3 تومن از این 11 میلیون مونده که بهش بدیم...

و از این ور واسه ماشین باید 3و نیم دیگه جور کنیم

واسه خونه هم 8-7 میلیون دیگه

پرهام یه بار می گه طلاهات رو بفروش یه بار دیگه می گه ماشین رو انصراف بزنیم یه ماشین ارزونتر بگیریم و از طرفی من مخالفم نظرم اینه وام بگیریم تموم بدهی ها رو صاف کنیم بیشتر کار می کنیم ولی چیزایی که داریم رو نفروشیم...


- واسه روز مرد، یه تندیس شیشه ای سفارش دادم و الان تو ویترین مغازه جا خوش کرده ، یه هدیه کوچولوی دیگه هم می گیرم...



نظرات 1 + ارسال نظر
desiree سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 08:14 ق.ظ http://desiree.persianblog.ir

محدثه عزیزم برای چی این کارو می کنی؟ چرا می خوای بری خونه مامان پرهام؟ چرا میری جایی که بهت احترام و توجه نمی کنن؟ تنهایی خیلی سخته اما از این وضعیت بهتره
مواظب خودت باش عزیزم :*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد