دوشیزه مکرمه


- گاهی با افتادن فشارای ممتد حس می کنی با مرگ فاصله نداری

دیروز حس های وحشتناکی رو تجربه کردم و نمی خواستم روزه ام رو بشکنم در نتیجه ما بین ساعت 7تا دقایقی قبل از اذان احساس معلق بودن بهم دست می داد.


- یه کتاب  (دختری که من باشم ) رو شروع کردم خوندن ، عاشق مقدمه ای که در اول کتاب گذاشته بود شدم میذارم اینجا:


من «دوشیزه مکرمه» هستم، وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و همزمان قند توی دلم آب می شود.
من «مرحومه مغفوره» هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم.
من «والده مکرمه» هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی بیست آگهی تسلیت در بیست روزنامه معتبر چاپ می کنند.
من «همسری مهربان و مادری فداکار» هستم، وقتی شوهرم برای اثبات وفاداری اش- البته تا چهلم- آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ می رساند.
من «زوجه» هستم، وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دختر شش ساله ام ماهیانه بیست و پنج هزار تومان فقط، بدهد.
من «سرپرست خانوار» هستم، وقتی شوهرم چهار سال پیش با کامیون قراضه اش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.
من «خوشگله» هستم، وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقت شان را بیهوده می گذرانند.
من «مجید» هستم، وقتی در ایستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد می ایستد و شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا می زند.
من «ضعیفه» هستم، وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند.
من «...» هستم، وقتی مادر، من و خواهرهایم را سرشماری می کند و به غریبه می گوید «هفت ...» دارد- خدا برکت بدهد.
من «بی بی» هستم، وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.
من «مامی» هستم، وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی می کند.
من «مادر» هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم.- آن روز به یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.
من «زنیکه» هستم، وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنود.
من «مامانی» هستم، وقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم.
من «ننه» هستم، وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم. نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.
من «یک کدبانوی تمام عیار» هستم، وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند.
من «بانو» هستم، وقتی از مرز پنجاه سالگی گذشته ام و هیچ مردی دلش نمی خواهد وقتش را با من تلف بکند.
من در ماه اول عروسی ام؛ «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمی، عزیزم، عشق من، پیشی، قشنگم، عسلم، ویتامین و...» هستم.
من در فریادهای شبانه شوهرم، وقتی دیر به خانه می آید، چند تار موی زنانه روی یقه کتش است و دهانش بوی سگ مرده می دهد، «سلیطه» هستم.
من در ادبیات دیرپای این کهن بوم و بر؛ «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره، مار، ابلیس، شجره مثمره، اثیری، لکاته و...» هستم.
دامادم به من «وروره جادو» می گوید. حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفی صدا می زند. من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم. مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما معرفی می کند.
من کیستم؟


نظرات 24 + ارسال نظر
مهرگل پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 10:20 ق.ظ

نتیجه غذای سرد خوردن تو سحری همینه خانم!
سعی بیشتر برنج و خورشت با پلویی بخوری ابگوشت هم خوبه
ما که کلا نمیدونیم مردیم یا زن، بقیه ش دیگه بماند

پرنسس یخ پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 10:24 ق.ظ http://misswinter.blogfa.com

لایک

نامه ای اسرار امیز به نام شانس پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 10:51 ق.ظ

نامه ی اسرار امیزی به نام شانس . من این نامه را فقط برای کسانی می فرستم که دوستشان دارم . سلام میدونم که کاملاً فکر میکنید غیرعقلانیه، ولی چیزی رو که می بینین نمی تونین انکار کنین!! شاید فقط و فقط نتیجه، حاصل انرژی مثبت میلیونها آدمی باشه که انرژیشون رو بدرقه این نامه کردن...دوستان لطفاً این متن رو تا انتها بخونید.یقینا شما قلباً قبول می کنید و این نامه رو شما هم ارسال می کنید. " متن نامه " به نام صاحب شانس "دوست من، با نگاه به این نامه شما ابتدا به یاد خالق عشق باشید و این نامه را زمانی که دریافت می کنید به آنچه دوست دارید دست خواهید پیداکرد فکر کنید و کسی راکه دوست دارید ومیدانید گرفتار است برایش با قلبتان دعا کنید تا مشکلات او از طرف خدا به واسطه شما حل گردد و بعد یک اتفاقی که انتظارشرا می کشید و حتی تصورش را نمی کنید برایتان اتفاق خواهد افتاد. "با دعا برای آن دوست، برکت بیشتر برای شما خواهد رسید!" این یک راز است... راز بقاء انرژی... رازی که در فیزیک و متافیزیک به قانون بقاء انرژی شهرت یافته است.... این نامه از روی شانش برای خوش شانسی شما فرستادهشده است نسخه اصلی علیرغم اینکه مدعی می شوند درکشورانگلستان می باشد،در ونزوئلا نزد یک دختر دانشجوی مکانیک که نامش ماریا می باشد است و ارسال کننده اصلی آن ماریا می باشد و این نامه توسط یکی از مهندسین ایرانی که در یکی از پروژه های شرکت های ایرانی در آنجا مشغول به کار بود به صورت اتفاقی در یک ایمیل کاری از دوست و همکار ونزوئلائیش دریافت شد و او نیز به همهدوستان خود که تعداد زیادی از آنها نیز در ایران بودند ارسال کرد و دوست به دوست به دست شما رسیده است . این نامه تا کنونطبق اخبار رسمی ماکروسافت، از 15 ماه گذشته تا کنون 49 باردردنیا به 9 زبان چرخیده است. و افرادی که نامشان در این نامه هستند همهدارای هویت واقعی می باشند. شانس برای شما فرستاده شده است. شاید در دور بعد، نام شما هم به عنوان یکی ازاین افراد در این نامه قید شود. ظرف مدت کمتر از سه روز پس از دریافت ایننامه اخبار خوشی را دریافت خواهید نمود. این شوخی نیست. با ارسال آن شما خوش شانسی خواهید آورد. پول نفرستید،کپی ها رابرای اشخاص بفرستید که فکرمیکنید به شانس احتیاج دارند. این نامه را نگه ندارید. این نامه باید ظرف مدت 96 ساعت ازدست شما خارج شود. یک وکیل بلژیکیمی گوید: "نود دو هزار یور بابت حق الوکاله ام دریافت نمود ولی احساس می کنم چون این زنجیر را شکستم آن را از دست دادم". درهمین حال دراسکاتلند یوهان کی می گوید:"به دلیل اینکه این نامه را به جریان انداختم 3 روز بعد توانستم در بزرگترین قرعه کشی هدیه بیمه عمر خود را قبل از موعد به ارزش یک میلیون دلار دریافت کنم". در ایران شخصی به نام شیما حیدری می گوید: "زمانی که این نامه به دستم رسید ابتدا زیاد توجهی نکردم. آن روزها من کمی نگران، کم حوصله و وضعیت مالی زیاد مناسبی هم نداشتم و زمانی که این نامه به دستم رسید، حدوداً اوایل ماه آگوست سال 2009 میلادی بود که بعد از مدت ها ایمیلم را باز کردم. زیاد توجهی نکردم اول ، امابعد که این نامه را خواندمبرایم جالب بود. حتی تا اینقدر جالب بود که بار انرژی مثبت خاصی برایم داشت. من آن را برای کلیه دوستانم ارسال کردم و دو روز بعد از آن فکر بکر و نویی به سرم زد و اولین کاری که کردم رفتم یک DOMAIN به نام ثبت کردم. همین ایده و فکر که بعد از دریافت این نامه به ذهنم رسید، منتج به رونق خارق العاده به فعالیت های اقتصادی من شد که الان ارزش میلیونی بالایی دارد و حتی توانستم به خیلی از دوستانم نیز در این رابطه کمک شغلی و مالی کنم و من رو خیلیمشهور و ثروتمندکرد. در این مورد خیلی افراد به این نسخه اعتقاد دارند و برایشان شانس آورده. تینو یک نقاش معروف محلی هلندی می گوید: "من و شاگردانم آرزو می کنیم یکبار دیگر این نامه به دست ما بصورت اتفاقی برسد. چون یکبار که رسید این کار شانس بالایی برای ما داشت و توانستیم از این راه با خیلی از آدمها در مورد کارمان دوست بشویم". این اتفاق برای شماهم خواهد افتاد به شرط آنکه شما هم به نوبه خود آن رابرای دیگران، حداقل برای همه دوستانتان ارسال نمایید. حتماُ 20 کپی بفرستید و ببینید که ظرف مدت 4 روز چه اتفاقی می افتد. این زنجیره از ونزوئلا شروع شد و این نامه از مارایا پیگیری و به ژوهان مرد خیری در آمریکای شمالی نوشته است. اودانشجوی مهندسی مکانیک است و شاغل. ازآنجا که این کپی باید در سراسر جهان بگردد شما باید 20 کپی تهیه نموده و برای دوستان و همکارانتان بفرستید پس از چند روز شما یک سورپریز دریافت خواهید نمود. این یک حقیقت است حتی اگرشما یکشخص خرافاتی نباشید. حداقل به این باور داشته باشید که در آن نام ها و هویتهایی وجود دارد که قابل استناد و دسترسی بوده و می توان با آنها مکاتبه نمود که این موضوع را تصدیق کنند . پال سینگ کارمند اداری یک بانک در نپال این ایمیل رادریافت نموده ولی فراموش کرد که این نامه را باید ظرف مدت 96 ساعت ارسال کند. او شغلش را از دست داد کمی بعد نامه را پیدا کرد و 200 کپی ایمیل ارسال نمود وظرف مدت چند روز شغل بهتری بدست آورد. بخوانید فقط پاک نکنید. دوست عزیزشما نیز میتوانید به جای کپی، این نامه را به 21 نفر از دوستانتان از طریق پست الکترونیکی ارسال کنید و شانس خود راامتحان کنید (یا کپی کنید و به 30 نفر که احتیاج دارند بدهید.) یک پزشک فرانسوی که دوست نداشت نامش عنوان گردد می گوید: "من هر بار که این نامه به دستم می رسد برای دوستانم مجدداً ارسال می کنم چون اعتقاد دارم خداوند هر چیزی را که وسیله خوبی قرار می دهد و در آن بدی وجود ندارد ما بندگان خوب باید به آن عمل کنیم". به یاد داشته باشید حتی اگر اعتقادی نداشته باشید این نامه بنا به دلایلخاص وعجیبی عمل می کند و برای شما بهترین چیزی را که در قلبتان آرزو می کنید به ثمر می آورد پس همین الان برای بیست نفر از دوستانتان ارسال کنید
امروز

نازدارخانوم پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 12:23 ب.ظ

ووااااای پرتو جووووونی خیلی باحال بود..
اگه کتابش قشنگ بود بگو منم بخونم

مهرگل پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 12:51 ب.ظ http://my-sweete.blogfa.com

اگه کله پاچه خوری، بگیر بخور انرژیت جبران شه

ارغوان پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 12:53 ب.ظ http://ye-rooze-khoob-miad.mihanblog.com/

ممنون که سر زدی و مرسی از پیشنهادت

zimzim پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 01:09 ب.ظ http://zimzim73.blogfa.com

خیلی زیبا بود....
اسم نویسندش کیه؟!!!!!!!

آمارین پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 02:15 ب.ظ

وای چقد قشنگ بود این مقدمه. خیلی خوشم اومد. مرسی که گذاشتی ما هم فیض ببریم

من پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 03:32 ب.ظ http://bahramvaman.blogfa.com

چه متن زیبایی

ثنا پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 03:41 ب.ظ http://www.lifeme.blogsky.com

چه داماد بی ادبی بوده ... والا

اعتکاف هم اگر کامل آدم بتونم استفاده کنه خوبه .. من تصمیم دارم یکدفعه تنها برم حتمن

تو گرما کلاس رفتن هم خوب بودن داره ؟؟

مستانه پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 04:18 ب.ظ http://asheghyhayam.blogfa.com

عزیزم آخه چرا یکم به خودت برس یادت باشه روزه اگه بهت اسیب بزنه حرام میشه پس مواظب باش

مقدمه اش که خیلی جالب بود متنشم باید جالب باشه ولی همش عین واقعیته

الی... پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 05:19 ب.ظ http://www.azelibekhoda.blogfa.com

دوست عزیزم...
سپاس از این که وقت گذاشتی و خوندی...باعث افتخار منه آشنایی با شما...
ممنون از لطف و مهربانیت...
قلم خیلی روان و شیوایی داری...خیلی خوشم اومد از نوشته هاتون...
موفق باشی و شاد...همیشه...

دخترخاک پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 06:31 ب.ظ http://www.dokhtarekhak.blogfa.com

سلام

اگه اینقدر حالتون بد بود چرا روزه رو ادامه دادید


جالب بود

فاطمه(حرف دل) پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 10:49 ب.ظ

چقد قشنگ و واقعی و تلخ

desiree پنج‌شنبه 3 مرداد 1392 ساعت 11:09 ب.ظ http://desiree.persianblog.ir

عزیزم
خیلی مواظب خودت باش وقتی روزه میگیری، سعی کن میوه و سالاد بخوری که مواد معدنی و ویتامین هم بهت برسه
مرسی که به یادم بودی مهربون :*
اتفاقا من هم این روزها دنبال یه کتاب خوب مب گردم که بخونم

اِلےツ جمعه 4 مرداد 1392 ساعت 12:02 ق.ظ http://goldheels.blogfa.com/

مرسی از لطف بی توقعت پرتو جان..

مهتاب جمعه 4 مرداد 1392 ساعت 01:13 ق.ظ

السلام علیک یا پرتو
مرسی که به وبلاگم اومدی عزیزم.من الان خونه مادر شوهری هستم و از اونجا ان شدم.بعدا میام تو وبت و اساسی میخونمت.با اجازه لینکتم کردم

الهه جمعه 4 مرداد 1392 ساعت 02:49 ق.ظ http://eshgheghasedakha.blogfa.com

سلام عزیزم ممنونم ک پیش من اومده بودی خیییلی متنت زیبا بود سعی میکنم بازم پیشت بیام

مستانه جمعه 4 مرداد 1392 ساعت 11:44 ق.ظ http://asheghyhayam.blogfa.com

پرتو جان بخااطر اینکه کمتر فشارت بیفته سعی کن ترشی جات نخوری درعوض چیزای شیرین بخصوص خرما بخور که خیلی مقوی بخصوص سحری بخور تا انرژی بیشتری بهت بده

سلام عزیزم مرسی از اینکه بهم سر زدی
منم خوشحال میشم که با هم دوست شیم
راستی شما متاهلی؟
لینکت کردم عزیزم
بوس بوسی

مونا جمعه 4 مرداد 1392 ساعت 06:06 ب.ظ http://honei.blogfa.com

سلام ممنون که سر زدی
چه جالب بود وسوسه شدم منم بخونم

خانم توت فرنگی شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 03:06 ق.ظ http://mehraban-hamsar.blogfa.com/

سلام
خیلی ازتون ممنونم که به وب من تشریف آوردی و با حوصله خوندی و کامنت گذاشتی
از اشنایی با هاتون خیلی خوشحالم
من با این ماه کامل دهنه همه رو آب انداختم
تشریف بیارید اصفهان در خدمتم

خانم توت فرنگی شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 03:09 ق.ظ http://mehraban-hamsar.blogfa.com/

این مقدمه این کتابه خیییییییییییییییییییییلی قشنگ بود
لذت بردم زیااااااااااااااااااااااااااااد

ایشالا که همه پدر مادرا بتونن دختراشونو با سربلندی بفرستن خونه ی بخت. واسه این بنده خدا هم دعا کنید
بابت اون جریان هم راستش برعکس شمام من! از هر چیزی ناراحت بشم می ریزم تو خودم . اصلا نمیتونم ناراحتی مو بروز بدم. البته اون دختر خاله جریانش فرق داره . زیادی احساس صمیمیت میخواد بکنه مثلا اما خب صمیمیت که به این چیزا نیست .
بازم ممنون از حضورتون

الهه شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 12:35 ب.ظ http://eshgheghasedakha.blogfa.com

سلااااام عزیزم ممنونم ک پیشم اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد