کاش می شد رفت!


- ببخشید که هنوز بهتون سر نزدم امروز یا فردا سعی می کنم به همه سر بزنم


- دیروز حسابی پرهام بداخلاق بود تا عصر به شدت اذیت شدم ، همین بی محلی کردناش بدترین شکنجه اس واسه من


- از وقتی برگشتیم به مامانش سر نزده بود ( البته هفته اول نبودش ) تا دیروز که بلاخره اجیش اومد کلی با پرهام حرف زد پرهام عصر رفت پیش مامانش


حرف مامانش این بوده که چرا پرهام رفته مسافرت منم به اجیش گفتم 5 ماهه من نرفته بودم  و البته که دلم شکست بخاطر این حرف چون آجیاش دوهفته یه بار میان این شهر و من که برم همین برنامه اس.


و دیروز عصر متوجه شدم پرهام ضامن اجی کوچیکه اش شده اجیش حتی یه زنگ نزده واسه تشکر ( رئیس بانک آشنا بوده و اون موقع که پرهام رفته امضا کرده حتی اجیشم نبوده)


و  دیروز بازم پرهام گفت فک کنم مغازه مال اجی کوچیکه باشه و هیچی نمی گن ...


و همه اینا باعث می شه دنبال یه راهی باشم برای رفتن، دنبال یه شغل که بتونه آیندمون رو تضمین کنه برم ...اصلاً دلم نمیخواد بعدها بچه هام تو چنین محیط سردی بزرگ بشن...



دیشب:

حسابی خوش گذشت با پرهام رفتیم فلافل سلف سرویس اونجا ساندویچا رو گرفتیم بعد رفتیم پارک بعد از اونم بابابستنی بستنی 3 اسکوپه با فالوده و چقدر چسبید...



نظرات 11 + ارسال نظر
نازدارخانوم شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 05:11 ب.ظ http://zanedivoone.persianblog.ir

واقعا این آقایون نمیدونن بی محلی هاشون مارو دیوونه میکنه!!
ولی خو مثل اینکه خوش گذشته ها دیشب...به به بستنی..
مغازه مال کی هست مگه؟

اره بعدش تلافی کرد دیگه


*
یه مغازه دیگه قبلا نوشته بودم درموردش

ارغوان شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 10:50 ب.ظ http://ye-rooze-khoob-miad.mihanblog.com/

عزیزم هر جوری هست تلاشتو بکن که به امید خدا برید نذار زندگیت رنگ شکنجه بگیره
خداروشکر که پرهام رو داری این به بعد هم خدا بزرگه

کاش می شد ارغوان

خانومی شنبه 16 شهریور 1392 ساعت 11:24 ب.ظ http://eshgh-bazi-asemoooon.blogsky.com

بری ؟ از کجا ؟ از شهر خانواده شوهرت ؟

اهوم

جلبک یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 09:53 ق.ظ http://jolbak2.blogfa.com

اخه عزیزم کاش هیچوقت هیچ غمی تو زندگی کسی نباشه
دلم بستنی خواس خو فلافلم خواس

خانوم میم یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 10:52 ق.ظ http://mim69.blogfa.com

سلام پرتو خانوم کجایی پیدات نیس!!!
چقد پرتوقعه مادرشوهرت البته ببخشیدا
ایشالا به زودی میری خونه ای که دلخواهته

یه جورایی حق می دادم ولی دلخور شدم چون 5 ماه بود نرفته بودم

برای تو یکشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 04:46 ب.ظ http://www.dearlover.blogfa.com

امیدوارم که همه چیز درست بشه منم از سردی بدم میاد و چشیدم

ایشالله

[ بدون نام ] دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 12:19 ق.ظ

نوش جونت عزیزم
هوس نمودیم

به دل نگیر عزیزم

چشم

ندا دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 09:06 ق.ظ http://donyayeinrozayeman92.blogfa.com

سلوم علیکوم صابخونه کوشی پس نکنه دور جدید مهمونا اومدن

راه افتادن ندا ولی نمی دونم کی بیان....خیلی گرفتارمممم

گیلاس آبی دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 06:22 ب.ظ http://thebluecherry.blogfa.com

بستنی آناناس

توت فرنگی دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 06:25 ب.ظ http://mehraban-hamsar.blogfa.com/

درکت میکنم عزیزم که چی میگی نگرانی از اینده و حضور بچه ها خیلی بده
خداروشکر که اخرش بهت خوش گذشته

مرسی عشقم

مهرگل سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 12:59 ب.ظ http://my-sweete.blogfa.com

به نظرم خودتو زیاد دخیل نکن
اینجوری اعصابتم ارومه

فایده نداره خواه ناخواه منم قسمتی از ماجرا میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد