تنهایی

از بس ننوشتم زمان گم شده....

اسم پسرم رو انتخاب کردیم یعنی قبل از اینکه تو بطنم شکل بگیره نیت کرده بودم پسر باشه چی باشه دختر باشه چی باشه

ایلیا

بارداری واسه من خیلی استرس زا بود و هست نگرانی های زیادی داره بیشتر از اون تنهایی عذابم میده

سعی می کنم تنهاییم رو با کتاب خوندن ، بازی انلاین ، واتس اپ ، سریال دیدن پر کنم جدیدنم شروع کردم به درست کردن عروسکای نمدی ولی بازم تنهام

مامان پرهام همچنان واسم غذا میاره به شدت باهام خوبه... اما باز دلم میخواست این دوران رو پیش خانواده ام میگذروندم همیشه تصورم همین بود که نشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد