صدای طالب زاده تو فضا پیچیده که میخونه همه چی آرومه من چقدر خوشبختم...
بابا در اتاق رو باز میکنه میگه من چقدر خوشبختم که میخوام برم نون ۹۰ تومنی بگیرم...:-l
*
با تموم وجودم نمیخوام ذهنم رو درگیر این مسائل کنم نمیخوام بترسم از آینده...
بعد نوشت: بابا برگشته با دلخوری میگه همون نونا هستش... :))
وای نگو که این یارانه ها معضلی شده!
گاهی همه سیر می شن از همه چی!!
یلدای گذشتت مبارک!
خوب می نویسی خانومی
حست رو درک می کنم عزیزم ...
ولی بالاخره یکی باید اول باشه ، اول شروع کنه ...
عزیزم مطمئن باش نگرانت بوده ... زنگ نزدنش رو نذار به حساب اینکه به یادت نبوده ... مطمئن باش که هر لحظه به یادته :*
بله ... مگه میشه شب یلدا فال نگرفت ؟:)
+ عزیزم مورد واسه نگرانی و ترس از آینده زیاده ... یا بهشون فکر نکن یا کمتر فکر کن ... وقتی می بینی نمی تونی چیزی رو با نگرانی حل کنی ... :*
کلا همه مون خیلی خوشبختیم به شرط اینکه نیمه پر لیوان رو ببینیم و یه وقتایی خودمون رو گول بزنیم.....
من که از این رایانه ها فعلا نمی ترسم!!
ما که نفهمیدیم آخرش این یارانه چیه
یه جورایی منو یاد رایانه میندازه :دی
نون ۹۰ تومن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی تقریبا یه دلار! خوبه اینجا نون ارزونتره پس
ولی باور کن من هرچی می خوام نترسم از آینده نمیشه.هر بار که بهش فکر میکنم این ترس همه وجودمو میگیره.