دخترک صبورم

فراموش کرده بودم چه روزای سختی رو گذروندم و چقدر تلاش کردم برای بهتر شدنم... و حالا خیلی ساده تموم اون کارا رو فراموش کردم...

الان که برگشتم عقب بعضی خاطرات رو مرور کردم ناخودآگاه اشکام سرازیر شدن برای اون دختری که با تموم وجود سعی میکرد سراپا بایسته...

چه فشارایی دخترکم تحمل کرد...

*

تصمیم دارم دوباره بنویسم نوشتن باعث میشه بهتر کار کنم ....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد