دو طرف

گفته بود اگه کار فلان جا واسم پیدا بشه میام

خیلی وقته هر روز آگهی ها رو میخونم و به چند نفر رو زدم که اونجا واسش کار پیدا کنن

واسطه زنگ میزنه میگه واسش تو کارگاه خودمون کار پیدا کردم ازش بپرس میاد؟

زنگ میزنم به پرهام بهش میگم گفتم 15 مین دیگه جواب بهش میدم ولی میگه تا شب میخوام فکر کنم

یکساعت بعد به واسطه مسیج میزنم هنوز پیداش نکردم به محضی که گفتم بهتون خبر میدم ممنونم

دوباره به پرهام زنگ میزنم با لحنی عصبی میگه عجب بدبختیه

بهم برمیخوره سریع قطع میکنه دوباره خودش که زنگ میزنه میگه عجب مکافاتیه میگم نمیخوای بری نرو

با مامانینا حرف میزنم با پرهام همینطور بهش میگم بجای تشکر که رو زدم کار پیدا کردم باید این حرفا رو بشنوم

از اینور بابا میگه خسته نباشید چرا رو زودید پس ...

از مامان میشنوم مغازه است شرکت که نیست و....

صدای مامان میزنم به تندی میگم دیگه نشنوم اسمش شرکته چندتا قرارداد دارن


میدونی پرهام تو که مطمئن نبودی نباید به من این اطمینان رو میدادی که رو بزنم اونم به کسایی که باهاش رودربایستی دارم


*

من باید از هردوطرف بشنوم فعلا


دلم کلاس رقص رو میخواد کاش یه بهونه بزرگتری داشتم که برم شهر دیگه ....

نظرات 3 + ارسال نظر
رزا دوشنبه 16 خرداد 1390 ساعت 04:53 ب.ظ http://bparva.blogsky.com

نمی دونم چی لاید بگم عزیزم

کاوه سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 07:07 ق.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com/

فصلی که بهار چشم مستت باشد
نشکن دلــــی که پای بستت باشد

الـــبته تو خـــود هـــوای ما را داری
گفنم که حســــاب کار دستت باشد
---------------------------------------
وبلاگ قشنگیه ... .. .... ... ..
تبریک میگم..

negin سه‌شنبه 17 خرداد 1390 ساعت 10:24 ق.ظ http://www.mininak.blogsky.com

میدونم سخته عزیزم...حسی و که داشتی. آأم رو درواسی داشته باشه رو هم بنداه بعد اینجوری...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد