مشاجره بی موضوع


- زنگ میزنم به بابا بعدشم به مامان و با اجی ها هم حرف میزنم آجی بزرگه میگه چرا اینقدر بی خبر بهش میگم تازه دیشب ok شده رفتنم و ازشون خدافظی میکنم


- باهاش حرف میزنم بعد از کلی حرف زدن از دهنش میپره تو خونه درگیری داره میگه اگه میدونستم دونستن تو، ماجرا رو بهتر میکنه بهت میگفتم با یه خورده اصرار حتی نمیدونم این درگیری سر چیه ولی دلم یهویی میسوزه از اون طرف تحت فشار از این طرفم آره...


اگه قبلا به من گفته بود بهش حداقل حالا گیر نمیدادم...چرا اینقدر سخته از مردا حرف کشید؟


- کلی کار دارم واسه فردا و دلم میخواد یه دل سیر بگیرم بخوابم

نظرات 2 + ارسال نظر
نیاز جمعه 17 تیر 1390 ساعت 09:03 ب.ظ http://najvaaham.blogfa.com

اخ اره دیدی حرف نمیزنن لامصب ها!!!!

هلمار شنبه 18 تیر 1390 ساعت 12:07 ق.ظ http://lucky-egg.blogsky.com

پس همه ی مردا اینجورین؟؟؟؟سخت میشه ازشون حرف کشید؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد