احساس زیبا


گاهی دیدن خوشبختی یه نفر برات لذت بخش ترین حس دنیا میشه ، حتی دوست داری باز هم بیشتر و بیشتر بهش خوش بگذره

این احساسی هست که همیشه نسبت به یکی از دوستام دارم دوستیمون در دبیرستان شکل گرفت نقطه مقابل هم هستیم بیشتر وقتا ساکت بود من همیشه شلوغ

وقتی بهم گفت پسرخالش اومده خواستگاری نگرانش بودم میترسیدم پسر خوبی نباشه وقتی بهش گفتم باهاش یه مدت حرف بزن چون میترسیدم چون حس میکردم آسیب پذیره

تو بیشتر لحظه ها کنارش نبودم ولی از طریق مسیج با خبر میشدم تا روز عقدش که عکاس مراسمش بودم و داماد رو از نزدیک دیدم و ته دلم پر از رضایت شدش چون پسر پاکی بودش حس کردم میتونه دوستم رو خوشبخت کنه...

الان پر از حس خوبم دوست دارم تموم حس های خوب رو تجربه کنه


*

- چندساعت پیش از همین دوستم هدیه ای گرفتم که حسابی غافگلیر شدم یکی از عکسای من رو 3 تکه رو چوب چاپ کرده بود که خیلی قشنگ شده بود...


- درگیر درست کردن عکسام هستم که بفرستم عکس پرینت ، نشستم ابروهام رو برمیدارم خط چشم میکشم واسه خودم :-" گاهی هم مژه هام رو پر میکنم

نظرات 2 + ارسال نظر
بانوی کوچک پنج‌شنبه 30 تیر 1390 ساعت 09:50 ب.ظ http://s1921.blogsky.com

سلام دوست عزیز . خوبی ؟ وبلاگت قشنگه و پر از مهربونی . اگه دوست داشتی بیا پیشم و واسه تبادل لینک خبر بده

مهدی جمعه 31 تیر 1390 ساعت 02:50 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

آفرین به خودت برس
خیلی خوبه که آدمی هستی که آرزوی خوشبختی نزدیکانت و داری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد