امید به دلم راه بدم خدایا؟

بعضی موسیقی ها عجیب خاطره انگیزند، وقتی می شنوی پرتاب می شی به اون دنیا...دنیای مجردی و پر از احساس می شی

صدای آیدین، من رو پرتاب می کنه به رویاهای گذشته ... روزایی که گذشت...


- پرهام دیروز گفت اگه کار پیدا کنه از شرکت میاد بیرون، تو شرکت پول در میارن ولی خرج شرکت میشه و فکر کنم برای بهتر شدن زندگیمون باید کاری باشه که برای خودشم در آمد داشته باشه...

راضی شده حتی اگه جنوبم کار پیدا بشه بیاد اونجا...


میشه همه دعا کنید اونجا براش کار پیدا بشه؟



- پنج شنبه هق هق می زدم ، چون تو وجود نداشتی من فکر می کردم هستی...بهت نیاز دارم زودتر بیا ، از همین الان می پرستمت عزیز دلم



نظرات 3 + ارسال نظر
آزاده شنبه 29 مهر 1391 ساعت 11:21 ق.ظ

عزیز دلم چی شد یاهوووووووو؟؟ دلم برات خیلی تنگیده
ایشالا زودی به خواستت میرسی و بغلش میگیری منم میشم خاله

سوسن یکشنبه 30 مهر 1391 ساعت 09:40 ق.ظ

چقدر عالی میشه برید جنوب. هم پرهام رو خواهی داشت و هم خانواده رو. انشالله که بشه
عجله نکن میااااااااااااااااااااااااااااااااد

استاره چهارشنبه 3 آبان 1391 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.astare.blogfa.com

سلام خانوووووووم... بابا میاد... چرا انقدر بی تابی ش رو می کنی؟ مگه چند وقته عروسی کردی بابا؟
این رفتن جنوب رو یه جور دیگه فهمیده بودم! (آخه ... هیچی)حالا کمی نظرم عوض شد. اول که انشاالله هرچی خیر هست براتون اتفاق بیفته بعد دعا می کنم برا هردوتون کار خوب پیدا بشه تو جنوب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد