نمیدونم تا کی با شنیدن و دیدن بعضی چیزا در درونم خلا احساس میکنم...
دلم خیلی چیزا رو میخواد که خانواده همسرم برام انجام بده ولی میدونم شدنی نیست برای همین سعی میکنم بگذرم از اون خیلی چیزا...
بعضی کارا رو اگه پرهام برام انجام میداد پر از شادی میشدم...
چندروز پیش به سرم زده بود بهش بگم ۳۰ روز تلاش کن زیباترین لحظات رو داشته باشم
- دلم میخواد پستای وبلاگ رو با حوصله بخونه همیشه کامنت بذاره
- بدون اینکه خودم بخوام ببینم یه مسیج طولانی دستم رسیده
- هر از گاهی بیاد نت و بگه فقط میخواستم خوشحالت کنم برای این اومدم...
- برام بنویسه
و ...
گاهی از خودم میپرسم چند وقت گذشته از خیلی کارایی که قبلا انجام میداد؟
عیب نداره! سعی کن باهاش کنار بیای!
خصوصی میشه نظر داد؟! امتحان میکنیم!
سلام
منمم دوست دارم خیلی کارا انجام بشه
ولی نمی شه
خودمم اعصابم خورده
کاریش نمی تونم انجام بدم
محبورم خیلی چیزا رو بریزم تو خودم
منم بدم نمی یاد خانوادم خیلی کارو را انجام بدن واسمون ولی نمی کنن یا نمی تونن دلم خیلی می سوزه ولی چی کار کنم کاری از دستم بر نمی یاد نمی تونم کسی رو عوض کنم
خیلی کارایی که انجام نمی دم واسه اینه که بیشتر دلتنگ می شم مثلا وقتی می یام نت یه چند مینی خوشحالم بعدش ناراحت از دوری می شم
نمی دونم عزیزم فقط اینو بگم که دوری کلافم می کنه