صدف


دیروز :

پای مامان پرهام رو گچ گرفتن امیدوارم زودی خوب شه...

اولین جلسه کلاس رو رفتم یه خورده با برنامه اشنا شدم...

قبل از کلاس رفتیم کنار دریا کلی دنبال صدف گشتم فقط یه دونه سالم پیدا کردم:-l

بازار رفتیم میخواستم کتاب بگیرم ولی هیچی مد نظرم نبود در نتیجه رفتیم سرکلاس...

بعد از چندین ماه تحصیلی تازه دیروز متوجه شدم یکی از استادا حضور غیاب میکنه :-" 4 جلسه غیبت واسه من زده بود هرچی بهش گفتم نمیدونستم فایده نداشت ولی خوب خداییش 4 جلسه رو غیبت داشتما........

استاد ازم خواست هرچی زودتر کار اموزش آقازاده اش رو انجام بدم و من قول سه شنبه دادم...

خیلی دپرس بودم ولی با شنیدن صدای شاد پرهام تموم ناراحتی هام تبدیل به شادی شد و پر از انرژی شدم

خدایا شکرت بخاطر بودن این مرد تو زندگیم...



نظرات 1 + ارسال نظر
آرامش زندگیم دوشنبه 8 آذر 1389 ساعت 11:02 ق.ظ

اخی! چی شده پاشون؟
خسته نباشی! چجوری میری کلاس تو!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد