کاش میدونستی


پست ویولت تکونم داد منم مثل همین شخصیت مریم خانوم هستم....


*

دوس دارم پرهام در طی روز واسم کلی حرف بزنه از هرچی از آرزوهاش گرفته تا خواسته هاش و کارایی که به انجام رسونده...

حتی گفتن اینکه الان چی پوشیده هم خوشحالم میکنه 

دلم میخواد پرهام بدونه وقتی آخر شب ازش میپرسم امروزت رو چطور گذروندی واسه این هست که دوس دارم درمورد تموم ساعتی که من نبودم واسم حرف بزنه تا دلتنگیم کاسته بشه...


میدونی پرهام دیشب تکون خوردم از اینکه گفتی این جمله هه چیه یاد گرفتی...

میدونی این جمله هم رفت جز ممنوعاتی که دیگه بکار نمیبرم...


*

دوساعت دیگه امتحان دارم ، اصلا خوب نخوندم ولی پر از آرامشم بعد از امتحان شاید برم کتاب بخرم بعد برمیگردم خونه حداقل دوتا فیلم خوب میبینم...




نظرات 5 + ارسال نظر
تینا چهارشنبه 6 بهمن 1389 ساعت 03:06 ب.ظ http://darone-man.blogsky.com

من اونجا فقط رمانِ "کسی پشتِ سرم آب نریخت" رو خوندم.

مرجان چهارشنبه 6 بهمن 1389 ساعت 08:21 ب.ظ http://te-love.blogsky.com

سلام دوست من
خوشحالم که اومدی بهم سر زدی...
خوشحالترم میکنی اگه باهم دوس شیم! ((:

فیروزه چهارشنبه 6 بهمن 1389 ساعت 10:30 ب.ظ http://khasteyedonya.blogsky.com

خدارو شکر که من راحت شدم از شر این امتحانا
راستی اون جمله هه رو هم گشتم برات پیدا کردم
اونجایی که دختره میره خونه ی رالف تا صبحش بره فرودگاه
اخرای کتابه
نمیگم شاید خودت دوست داشته باشی بخونی اگرم نه که بگو خودم برات بگم.
بوس

اریانا پنج‌شنبه 7 بهمن 1389 ساعت 10:23 ق.ظ http://kherse63.blogfa.com/

نمیدونم چرا مردا با این قضیه حرف زدن و تعریف کردن روزانه مشکل دارن... آقای ما هم اهل این صحبتا نیست

پرهام جمعه 8 بهمن 1389 ساعت 12:51 ب.ظ

دوست دارم عزیز م
می بینم که یاد گرفته ای همش دیگه داری پست رمز دار می زاری ها
نبینم
عجب
داشتیم عزیزم
دوست دارم عزیزم
قربون تو بشم من که تو خیلی خوبی
خیلی مهربونی
گفته باشم من گوشی موشی نمی خواما
ها
حالا از من گفتن بودش عزیزم
جیگر طلا من خیلی می خوامت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد