کنترل تو از دست میدی


- نمیخواستم اینجوری اتفاق بیفته ولی افتاد چون خسته شدم انلاین ببینمت و هیچ افی ازت نداشته باشم...

- بهت گفتم میخوام گوشیم رو بدم به دوستم اگه کارم داشتی به گوشی مامانم زنگ بزن چون دوستم بیشتر نیاز داره به این گوشی

گفتی نده

من شاکی شدم بهت گفتم تو روز مگه چند بار حالم رو میپرسی من اگه بمیرم تو تا آخر شب که میخوای بخوابی خبر دار نمیشی

صدام دورگه شده بود و تموم تنم میلرزید ادامه دادم تو ۲۴ ساعت انلاینی نمیتونی برای من میل بزنی و اف بذاری؟

خیلی حرفا زدم تو گفتی چشم تو روز دیگه ۲۰ بار سراغت رو میگیرم...


- من اینجوری بحث کردن رو نمیخواستم فقط خسته شدم از این بی توجهیت حالم داره بهم میخوره از همه چیز


نظرات 2 + ارسال نظر
رزا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 07:07 ب.ظ http://bparva.blogsky.com

بـــانو خوب درکت می کنم چون منم درد ِ بی توجهی رو کشیدم.... اما قربون تو پرتو ی خوبم هر چیزی راهی داره به خدا:)

سارا چهارشنبه 5 مرداد 1390 ساعت 06:08 ب.ظ

عزیزم چرا باید دوستت به گوشی تو نیاز داشته باشه؟ مگه خودش نداره...
بعدشم اینقدر حساس نباش گلم... بذار وقتی عشقت می آد سراغت با روی خوش باشی انگار نه انگار اتفاقی افتاده یا دیر ازت خبر گرفته .. شاید اینطوری جواب داد و بیشتر سراغت رو گرفت.
به خدا من که نمی شمرم تا شب سهیل چند بار سراغم رو میگیره یانه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد