نهایت دوست داشتن


- قبل از تاهل به شدت از کلمه جیگر متنفر بودم اونقدر که اون رو از کسی هم میشنیدم یه حالتی از چندش تموم وجودم رو در بر میگرفت

پرهام متوجه حساسیت من شده بود و تو روز شاید ۲۰ دفعه این کلمه رو بکار میبرد و کیف میکرد...

اما الان یه جور دیگه شده این کلمه مملو از معنی دوست داشتن شده :-" وقتی نوشته میشه یعنی نهایت دوست داشتن هنوز معادلی واسش پیدا نکردم :))


- دیشب عنوان یه وبلاگ ترغیبم کرد اینو بفرستم واسه پرهام در نتیجه واسش نوشتم : h4ki mese to nemi6e

داداش کوچیکه یه لحظه گوشیم رو برداشت که ساعت رو ببینه به جای ساعت مسیج رو صفحه رو خوند...

این داداشای منم وقتی چیزی رو میفهمن محاله رازداری کنن  به همه سعادت میدن که باخبر بشن...

نتیجه این شدش که هر چنددقیقه یه بار داداش بزرگه و کوچیکه با لبخند پهنی به اتاقم می اومدن میگفتن هیشکی مثل کی نمیشه؟

هرچی گفتم بابا کتاب مریم حیدرزاده رو میخواستم به یه نفر معرفی کنم فایده نداشت که :-l



نظرات 1 + ارسال نظر
یک دوست جمعه 14 مرداد 1390 ساعت 08:16 ب.ظ http://kavirbienteha.blogsky.com

چه جالب!
ان شاءالله که همیشه شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد