حسی توام با دوری


- دیشب خواب و بیدار بودم که زنگ زد اعتراف کرد که تازه متوجه شده خیلی کوتاهی ها در قبالم کرده سعی داره جبران کنه...

بهش گفتم یه تصمیمایی گرفتم گفت هرجور خودت صلاح میدونی اگه نتیجه اش اینه که کمتر اذیت میشی پس انجام بده...


- امروز یه حالی بودم و هستم هم دلم میخواد باهاش حرف بزنم هم جلوگیری میکنم حتی وقتی زنگ میزنه حرف نزنه من سکوت میکنم حسی توام با خجالته...


- خیلی دلم میخواد نت ببینمش ، خیلی حرفاس که دوست دارم بهش بگم...


- این روزها مدام دارم مطالعه میکنم درمورد دوربین ها، هنوز مطمئن نیستم عکاسی میخوام بگیرم یا فیلمبرداری...




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد