نمیخوام برگردن


- دیشب وقتی داشتیم حرف میزدیم صحبت سر قیمت طلا شد من با شوخی بهش گفتم از نظر پولی فعلا من پولدار تر از شما هستم...

اون به حالت جدی گفت تو همه چیز بالاتر از من هستی


... دوروز میشه ناخواسته مابین صحبتاش تمجیدم میکنه


- نیم ساعت پیش بهش زنگ زدم فکر کردم بانک هستن ( شبکه یکی از بانک ها رو قرار بوده وصل کنن) در صورتی که خواب بود با مهربونی باهام صحبت کرد هرچند زود قطع کردم...


- یه مدت اینجوری شده بود که وقتی زنگ میزدم خواب بود با لحن تند جوابم رو میداد، میترسم اون روزا برگرده ، عجیب فاصله گرفتم و محتاطم نمیخوام برگردم به روزایی که تلخیشون هنوز تو وجودمه...


- دیشب تا حالا نشستم پای یه سریال کره ای ، خیلی جذابه داستانش...

نظرات 3 + ارسال نظر
نیاز دوشنبه 31 مرداد 1390 ساعت 03:42 ب.ظ http://najvaaham.blogfa.com

خوشحالم که خوبی پرتو

هلمار پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://lucky-egg.blogsky.com

از آداب و رسوم کره ای ها خوشم میاد...
بنظرم خوب کاری کردی که محتاطی چون معلوم نیست این حالت موقتیه یا نه در هر صورت موفق باشی

گلابتون بانو جمعه 4 شهریور 1390 ساعت 01:05 ق.ظ http://golabatoonbanoo.blogfa.com

انشاالله همیشه خوب و خوش باشی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد