من حالم خوبه...
خانواده امم خوبن ولی دیروز تا حالا مدام داره زلزله میاد دیشب تو حیاط خوابیدن تا صبح طبق شواهد زلزله نگاری که رو گوشیم نصبه زمین در حال لرزش بوده...
باباینا می گفتن خیلی از مردم تو پارک خوابیدن، بدترین صدمه هم همون شُنبه دیده...داداش کوچیکه دیروز رفته بود شنبه ، یکی از دوستام شنبه هست که خالش زیرآوار مونده بود و هنوز نمی دونم چه اتفاقی افتاده
فقط امیدوارم دیگه این لرزش ها تموم بشه ، امروز صبح خیلی گریه کردم از پرهام خواستم منم ببره پیش خانواده ام که مخالفت کرد
دعا کنید دیگه اثری از این لرزش های چند ریشتری تو اون شهرا نباشه...
ممنونم بخاطر نگرانیتون، بخاطر مسیجایی که فرستادید و تماسایی که گرفتید...دوستتون دارم:-*
*
خانواده همسر که گویا اصلا نه نگران شدن و نه مهم بوده چون دیروز تا حالا هیچ خبری ازشون نشده و برعکس مُشتری های دفترم که از دیروز تا حالا با من تماس می گیرن و حال خانواده ام رو می پرسن...
از دیشب همش ذهنم درگیر تو بود و خانواده ت
ولی انقدر درگیر بودم که نشد خبری بگیرم
خداروشکر که سالمن
نگرانیتو درک میکنم و این جور وقتا اعصابم بیشتر خورد میشه که چرا ما باید دور باشیم؟
منم از دیروز تو فکرت بودم اما ترسیدم چیزی بپرسم. خدا رو شکر که سالمن و چقدر بد که این اتفاق افتاده.
خدا همه رو در پناه خودش حفظ کنه. مسئولان هم بدتر از خونواده ی شوهر انگار همه ش نگران نیروگاهشونن. خییللی راحت تعداد کشته ها رو میگن و رد میشن و سریع میرن سراع اینکه نیروگاه چیزی نشده. واقعا که. خیر سرشون نیروگاهه ها 6 ریشتر که نباید اونو بلرزونه یا دیگرانو نگران کنه
آمار کشته شده و زخمی ها رو دقیق اعلام نمی کنن...
از روستاها راحت می گذرن... قربانی های زلزله رو نمی گن ...حتی روستا ها رو هم نشون نمی دن
ولی چندین روستا تا الان خرابی های زیادی داشتن.....مثل باغان- سنا- طسوج و ....
دوسه تا دیگه اسماشون یادم رفته...
خدا رو شکر اتفاقی برای خونوادت نیوفتاده پرتو جان.
انشاالله خدا به بازمانده ها صبر بده.
به شما هم...صبر داشته باش خانومی...همه چی درست میشه.
ببخش که تو اون لحظات کنارت نبودم... هم دیر و هم نفهمیدم دقیقا کجا بوده و ممطئن نبودم و نمی دونستم چطور بپرسم....
خدا رو شکر خبرهای خوب خوندم...
انشاا... همه اونهایی که زیر آوار به امید کمک بودن چشم انتظار نمونده باشن
خدا رو شکر تا اونجایی که من با خبرم امداد رسانی خوب بوده....